ایران فردا ؛ ایران برتر زمستان 1386 - ایران آتی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای آن که با رازگویی طولانی اش، همدم عارفان گشت و لباس دوستی اش را بر تن ترسیدگان پوشاند ! [امام سجّاد علیه السلام ـ در نیایشش ـ]
امروز: پنج شنبه 103 اردیبهشت 27

 

امروزه جهان ما به دو قطب پیشرفته و عقب مانده ،با ویژگی های کاملاْ تقسیم شده است .جوامع پیشرفته پویا و متکامل هستند،جوامع عقب مانده در برزخی تاریخی گرفتار آمده اند،و جامعه ی سرمایه داری با هر نظام و تشکیلات حقوقی که برگزیده باشد،انگاره ی مسلط عصر ماست،و از این روی هدف غایی سیاستگزاری توسعه تبدیل ساخت عقب مانده به ساختی مشابه آن است .یعنی جامعه ی توسعه نیافته باید به مرحله ی سرمایه داری پیشرفته دست یابد و درغیر این صورت عوارض توسعه نیافتگی را بپذیرد.


 نوشته شده توسط نجمه صیدمحمدخانی در یکشنبه 86/12/19 و ساعت 1:53 عصر | نظرات دیگران()

اقتصادوپیشرفت

احمدی نژاد:سیاست‌های اقتصادی دولت از جمله تلاش در راه برقراری عدالت اقتصادی پرداخت و گفت: عدالت اقتصادی یعنی این‌که عدالت همراه با رشد و پیشرفت و تولید ثروت باشد و نه این‌که فقط موجودی‌ها تقسیم شود و دولت در این راستا درصدد توزیع عادلانه‌ی بودجه و منابع برای همه‌ی کشور است.

رییس جمهور نمایندگان مجلس را مشاوران خوبی برای مسوولان اجرایی دانست و با تاکید بر این‌که در نظام جمهوری اسلامی ایران همه مسوولان، دارای شان خدمتگزاری و خادم مردم هستند، گفت: برای تکمیل زیرساخت‌ها و تاسیسات زیربنایی در نقاط مختلف کشور، رفع بیکاری و ایجاد اشتغال و کمک به ازدواج جوانان باید با کمک و همفکری دولت و مجلس به نحوی از درآمدها و منابع ارزی خوب کشور استفاده کرد.

احمدی‌نژاد هم‌چنین اجرای بند "ج" سیاست‌های راهبردی اصل 44 قانون اساسی را کاری بسیار بزرگ و بی‌سابقه دانست و به اقدامات و برنامه‌ریزی‌های دولت در این راستا برای اخذ تصمیم‌های کارشناسی و دقیق با هماهنگی مجلس و قوه‌ی قضاییه اشاره و تاکید کرد: این اقدامات نباید موجب آسیب دیدن سرمایه‌گذاری‌های جدید و یا رکود صنایع موجود کشور شود و به همین دلیل کاری بسیار پیچیده است. وی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن قدردانی از هوشمندی مجلس در موضوع هسته‌یی، این موضع‌گیری‌ها را یکی از نقاط درخشان کارنامه‌ی مجلس هفتم عنوان کرد و با اشاره به تغییر رویکرد سیاست خارجی در دولت نهم موفقیت‌های دیپلماسی فعال برای کشور را خاطرنشان کرد: و افزود: امروز به لطف خدا دشمنان این ملت قادر نیستند هیچ آسیبی به کشور برسانند و تهدیدهای توخالی آنان نیز اثری در اراده‌ی ملت ایران برای ادامه‌ی مسیر پیشرفت، خوداتکایی و استقلال ندارد.

 فن آوری ارتباطات و پیشرفت

 طی یکسال گذشته زیر ساخت های مناسب در بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات آماده شده به طوری که اینک آمادگی انجام پروژه های بزرگ با استفاده فناوری اطلاعات را داریم

به گزارش روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، دکتر محمد سلیمانی ، در مراسم افتتاح چهار هزار و 539 پروژه مخابراتی که به طور همزمان در سراسر کشور و با حضور رییس جمهور به بهره برداری رسید به ارایه گزارشی از عملکرد وزارت ارتباطات در دولت نهم پرداخت و گفت: در شروع انقلاب اسلامی تنها 850 هزار تلفن دایر بود در آغاز به کار دولت نهم، تعداد خط های تلفن همراه و ثابت، 25 میلیون بود که هم اکنون این رقم به بیش از45 میلیون خط رسیده است.
وی نرخ پیشرفت ایران در سطح جهان را بی نظیر خواند و تصریح کرد: ابتدای انقلاب تنها 312 روستا به خدمات ارتباطی مجهز بودند که در ابتدای دولت نهم 45 هزار روستا دارای ارتباط داشتیم و امروز این رقم به 53 هزار روستا رسیده است.
وی با اعلام این خبر که ظرف یک سال آینده تمام روستاها ارتباط دهی خواهد شد گفت: پهنای باند به خارج از کشور در ابتدای دولت نهم از 6 stm1 به 31 stm1 رسیده که بیش از پنج برابر رشد داشته است.
وی با اظهار این مطلب که هر کس، در هر جایی و به هر مقدار پهنای باندی که نیاز داشته باشد امکان تامین آن وجود دارد تصریح کرد: زیر ساخت های مناسب در یکسال گذشته در بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات آماده شده به طوری که اینک آمادگی انجام پروژه های بزرگ با استفاده فناوری اطلاعات ایجاد شده است...

 تاریخ توسعه نیافتگی

در قرون وسطی اروپائیان در جهل و بی خبری به سر می بردند در مدارس آن ها که اسکولاستیک نامیده می شود بیشتر مباحث عبارت بود از نقل آراء بزرگان یونان، برای کتاب های قدیمی و نقل مطالب مندرج در آن، بحث و تبادل نظر پیرامون مسائلی نظیر اینکه پیش از خلقت آدم فرشتگان کجا منزل داشتند؟ ابعاد فیزیکی فرشتگان چقدر است؟ و طول قد حضرت آدم به هنگام هبوط چقدر بود؟... اما حرکت های علمی وداهیانه و پیگیر فرانسیس بیکن و رنه دکارت اروپائیان را از انزوای علمی خارج کرد. رنه دکارت کتاب احیاء العلوم را نوشت و به روش پیشینیان در آموزش خط بطلان کشید. و راه و رسم جدیدی را پیش روی دانش پژوهان قرار داد که مشخص ترین آن عدم اعتماد و اطمینان به سخن پیشینیان بود. رنه دکارت با اینکه در ایام جوانی در ردیف دانشمندان زمان خود قرار گرفت، شجاعانه در آموخته های خود تردید کرد و بر آن شد که با اندیشه شخصی خود کسب علم و معرفت نماید. « رساله گفتار » رنه دکارت تقریباً بیان کوششی است که در این راه طولانی به عمل آورده است. در این رساله رنه دکارت می گوید، افراد بشر همه دارای عقل و خرد می باشند یعنی همه این وسیله کسب علم و دانش را در اختیار دارند. اما به دلیل آن که همگان این وسیله را یکسان و درست به کار نمی برند، گمراه می شوند. تنها کسانی می توانند به حقیقت علم برسند که روش صحیحی را در« راه بردن عقل » به کار گیرند. دانشمند انگلیس فرانسیس بیکن و حکیم فرانسوی رنه دکارت کوشیدند که اصولی را به دست دهند که کشف مجهولات میسر گردد، دستورات بیکن تقریباً روی تجربه و مشاهده تأکید دارد در حالی که دکارت بیشتر روی روش درست به کار بردن عقل تکیه دارد. اما در واقع این دو دستور نه تنها با هم منافات ندارند بلکه مکمل یکدیگرند، در عمل نیز هر دو در فعالیت های علمی خود، هر دو دستور را بکار برده اند. این دوکوشیدند دانش پژوهان را ترغیب کنند که در راه کسب معرفت با پای خود گام بردارند و به عصای دیگران تکیه نکنند. تحقیقات علمی رنه دکارت بیشتر تفکر و تجربه شخصی بود، چنانچه خود او گفته است « همواره کتاب جهانی را مطالعه می کرد، کار او سیر تأمل در آثار طبیعت و چگونگی خلقت بود، یکی از دوستانش حکایت کرده است که روزی به دیدن او رفته بودم، خواهش کردم کتابخانه خود را به من نشان دهد، او مرا به پشت ساختمان برد، دیدم گوساله ای را پوست کنده برای تشریح آماده کرده بود، گفت : بهترین کتابها که غالباً مطالعه می کنم از این نوع کتاب ها است. فرانسیس بیکن تخستین کسی است که بر پیکر جهل علم نمای اسکولاستیک زخم کاری زد روش بیکن مشاهده و تجربه و جمع آوری مواد بود، او معتقد بود برای استخراج قواعد باید نهایت دقت و تأمل را بکار برد و به نقل قول و روایت اعتماد کرد. بلکه فرد شخصاً باید به مشاهده و تجربه و تحقیق بپردازد و در استخراج کلیات نیز نباید شتابزده عمل کند. در موقعی که فرد مشغول تجربه می شود، نباید به حافظه خود اعتماد کند باید نتایج مشاهدات خود را ثبت نماید و سپس طبقه بندی کرده و جدول های مناسبی را تنظیم سپس به نتیجه گیری بپردازد در نتیجه گیری نیز می گوید : پس از تأمل بسیار و زیر و رو کردن مواد جمع آوری شده، آنچه به راستی با واقعیت مطابق و قابل استفاده است می گیریم و باقی را دور می اندازیم و هرگز در مسیر علم شتاب و بلند پروازی نمی کنیم. البته می دانید که مردم اروپا کم کم از خواب بیدار شدند روش های جدید را در کسب علوم و فنون به کار گرفتند غیر از کشاورزی به صنعت هم روی آوردند و در این راه پیشرفت فوق العاده ای کردند. مصنوعات زیادی را تولید و سپس به فکر افتادند که مواد خام را از کشورهای دیگر وارد کنند و معادن خود را حفظ کنند درِ چاههای نفت خود را بستند و نفت دیگران را به ارزان ترین قیمت خریدند بدین ترتیب کشورهای دیگر مخصوصاً کشورهای جهان سوم، عقب مانده و مسلمان را هدف قرار دادند، منابع ایشان را به غارت بردند و مصنوعات خود را با قیمت های گزاف به همان ملت های غارت شده تحمیل کردند. و این بیداری مغرب زمین از زمانی شروع شد که، در خواب رفتیم، به خود مشغول شدیم و به وسیله ایادی استعمار ( دشمنان دانا ) و دوستان نادان گاهی به آخرت گرایی مطلق دعوت می شدیم ناصرالدین شاه امتیاز احداث راه آهن و ترامور و بهره برداری از کلیه معادن و منابع ( به جز طلا و نقره و سنگ های قیمتی ) و بهره برداری از جنگل ها و احداث قنوات و کانال های آبیاری به مدت 70 سال و اداره گمرکات و حق صدور همه نوع محصولات به ایران به مدت 25 سال به یک نفر یهودی انگلیسی به نام « بارون جولیوس دوریتر » سپرد. باری ایران اسلامی ما از جمله کشورهای ستمدیده است.

ظلم

به عقیده ی حضرت علی (ع) مهمترین عامل عقب ماندگی و انحطاط کشورها ظلم است؛چون تمام امور از مسر اصلی خود خارج شدند.امام علی(ع) بدترین نظام سیاسی را نظام ظالم می داندو تنها راه حلی که برای جوامع عقب مانده ارائه می دهد:برگشتن به راه عدالت است؛واین لازمه ی رفع عقب ماندگی و رسیدن به مرحله ی رشد و کمال است ،چرا که ظلم شیرازه ی امعه را از هم می پاشد و جایی برای تفکر،تعلیم،اندیشیدن به رشد و توسعه باقی نمی گذارد .

این نگرش از عدل و ظلم اگر با بینش های اعتقادی و مذهبی همراه باشد و در تمام نظام های اجتماعی و برای اداره ی جامعه به کار گرفته شود،با سرعتی شگرف جامعه ی انسانی را به سوی رشد و توسعه و کمال هدایت می کند.  

فقر

به عقیده ی امام علی(ع) «فقر بزرگترین مرگ است » و شکی نیست که یک جامعه ی فقیر،جامعه ی مرده ای است که هیچ گونه تحرکی در جهت رشد و توسعه ندارد .

فقر زدایی به طور کامل از اولویت های برنامه های اقتصادی امام بوده،چون کشور فقیر دارای مردمی پژمرده،خوار،بی فرهنگ،چاپلوس و بی بهداشت خواهد بود؛که هر لحظه نگاهشان به دست دیگران است.

در چنین جامعه ای :خلاقیت،نوآوری ،امید،عشق به کار و...رخت بر بسته و مردم همیشه نگران حال و آینده ی خود هستند...


 نوشته شده توسط نجمه صیدمحمدخانی در یکشنبه 86/12/19 و ساعت 1:50 عصر | نظرات دیگران()
دین دلیل توسعه نیافتگی!!!
((حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید در قم گفت :
ایران اسلامی باید درهمه زمینه‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی وعلمی پیشرفته باشد.))

برخی قائلند به اینکه یکی از مهمترین علل پیشرفت کم جوامع جهان سوم و فی الجمله کشورهای اسلامی ، اعتقادات دینی و نوع نگرش آنها به انسان و جهان و در واقع ایدئولوژی و جهان بینی این جوامع میباشد .
 
در پاسخ به این شبهات بایستی گفت که اسلام نگاهی کامل به انسان و مسائل انسانی دارد و افقی باز و وسیع در مقابل دیدگان بشر قرار می دهد که ضمن توجه به دنیا و تلاش در راستای ساختن آن به آخرت نیز توجه داشته باشد که این نوع نگاه متضمن پیشرفت انسان بدون تعرض به حریم دیگران و تضییع حقوق آنها و با رعایت اخلاقیات و کرامت انسانی و در نهایت حفظ سلامت جامعه می باشد و آن چیزی که مورد رد و نکوهش قرار می گیرد غرق شدن در مادیات است که باعث ایجاد بحرانهای اخلاقی در فرد و اجتماع شده و سبب از بین رفتن فضائل انسانی می گردد به نحوی که انسان حاضر است در جهت رسیدن به اهداف مادی خود دست به هر کاری بزند.نکته دیگر اینکه بزرگان دین و بویژه پیامبر اسلام (ص) نیز به علم آموزی تاکید زیادی نموده اند و حدیثی معروفی از ایشان نقل شده که می فرمایند : علم را بیاموزید ولو در چین باشد . و آن حضرت با کسانی که فقط به عبادت مشغول شده و به قول معروف تارک دنیا می شدند با شدید ترین نوع برخورد می کردند . 
  اسلام به حقیقت تاکید بسیار زیادی به پیشرفت مادی انسانها دارد که در تایید این مورد صدها مقاله می توان نوشت و در این جهت همین بس که اسلام کسی را که در راه تامین معاش زندگی و آسایش خود و خانواده کشته شود و یا  بمیرد ، شهید می داند و ما می دانیم که در جه شهادت از درجاتی است که اهل بهشت به آن غبطه می خورند . پس ظلم است که اسلام و دین را بی توجه به مسائل مادی و عامل بازدارنده از پیشرفت و توسعه مادی بدانیم .
 در زمان استعمار نیز می توانیم نقش دین و عالمان دینی را بخوبی ببینیم .مگر نه این است که بسیاری از علما و بزرگان دینی ما همیشه ندای مبارزه با استعمار و بیداری و هوشیاری مسلمین را سرداده اند و در جهت بیداری مردم و دولتها تلاش کردند . نمونه بارز دوران اخیر هم امام خمینی (ره) می باشد که همیشه برعدم تمکین قدرت های بزرگ که به دنبال منافع خود هستند، از سوی ملتها و دولتها و تلاش روز افزون برای دستیابی به پیشرفت همه جانبه  تاکید داشتند.
   خوب که بنگریم می بینیم هنوز آثار استعمار در فرهنگ ، اجتماع و زندگی بسیاری از مردم کشورهای اسلامی وجود دارد . بایستی مردم یک مستعمره انسانهایی مصرف گرا ، بی جنب و جوش ، و در یک کلام ساکن و عقب مانده بوده و بجای سازنده ، خریدار و مصرف کننده کالاهای دولت های ذی نفع باشند.و این خود عامل مهمی در مقابل توسعه می باشد. لذا می بایست در اولین قدم برای توسعه و پیشرفت فرهنگ کار و تلاش را در جامعه ایجاد و گسترش داد و نیز انحرافاتی را که در دین ایجاد شده و به سبب آن توجه به دنیا و مادیات را نکوهش می کند که نمونه بارز آن صوفی گری است ، با تبیین اسلام و شیوه های مناسب، بطور کامل از جامعه زدود .
       
با انصاف که بنگریم اینک به برکت انقلاب اسلامی و با تلاشهای مسئولین  و به ویژه مقام معظم رهبری و با تاکیدات ایشان و سیاست گذاری خوبی که انجام شده است و نیز با کمک و همراهی  مردم ، امروز ایران به عنوان یک کشور اسلامی با سرعت بیشتر از گذشته راه توسعه و پیشرفت را می پیماید و هر روز ما شاهد موفقیت های چشم گیر دانشمندان ایرانی هستیم که بایستی با جهت گیری و سیاستگذاری مناسب این روند سرعت بیشتری به خود گرفته و ما شاهد ایرانی پیشرفته واسلامی باشیم . سایر ملل اسلامی نیز بایستی با حفظ وحدت و تقیّد هر چه بیشتر به اسلام ناب محمدی (ص) گام های بلندی در این مسیر برداشته و با پیشرفت و توسعه همراه با دینداری به جهانیان ثابت کنیم که اسلام متضمن سعادت بشر است. و این در حالی است که علم بدون تهذیب و توسعه بدون دینداری خود باعث ایجاد فجایعی می گردد که گاهی جبران ناپذیر است ودر بررسی تاریخ نمونه های زیادی از آن را می توان دید. فی المثل فاجعه بمباران اتمی هیروشیما و نظایر آن و ظلم وستم و کشتار مردم بی گناه کشورها به بهانه های واهی و به دلیل دستیابی به منابع و بازارهای جدید از سوی  قدرت های جهانی با استفاده از تسلیحات و جنگ افزارهای پیشرفته و هزاران مورد دیگر خود گواهی است بر دستیابی به توسعه و پیشرفت بدون توجه به دین الهی و اخلاقیات که این ثابت می کند که سوکولاریزم و دین زدایی به هیچ عنوان تضمین کننده سعادت بشر نیست .



 نوشته شده توسط نجمه صیدمحمدخانی در یکشنبه 86/12/19 و ساعت 1:49 عصر | نظرات دیگران()

 توسعه نیافتگی علمی

 توسعه علمی یکی از شاخص های اساسی ارزیابی توسعه در جوامع انسانی می باشد. از سوی دیگر مقوله فرهنگ از مهمترین مسایل موثر بر رویدادهایی است که در این جوامع رخ می دهد. در اینجا به برخی از معضلات فرهنگی و نقش آنها در توسعه نیافتگی علمی کشورمان می پردازیم.

ثروت ثابت و تقسیم پذیر

رفتار مردم ما عمدتا هنوز یک رفتار جامعه کشاورزی است. این اطلاق به این معنی است که حتی مدیران یا کارمندان ، اعم از اینکه دارای تحصیلات عالی باشند یا نه در یک نهاد مدرن در جامعه امروزین عناصر رفتاری دوران کشاورزی را از خود بروز می دهند. چگونگی نگرش به ثروت یکی از این رفتارهاست. به ثروت همچون کمیت ثابتی نگریسته می شود که میان تعداد معینی تقسیم می شود. هرگاه کسی به این مجموعه اضافه شود جای دیگری را تنگ می کند و سهم دیگری را از ثروت کمتر. علت آنست که طی سالیان دراز ثروت موجود در جامعه حاصل از کشاورزی یا دامداری بوده است که با توجه به ابزارهای پیش صنعتی محصول آن محدود بوده است. بنابراین رفتار بخردانه کشاورزی ناشی از اصل تنازع بقا حکم می کرد که تلاش بر بر حفظ سرمایه و جلوگیری از کاهش آن توسط فرد دیگر باشد. در جامعه کنونی ما بسیار پیش آمده است که مدیران و کارشناسان خیال کنند اگر کسی را استخدام کنند که بهتر از خودشان یا متخصص تر از خودشان باشد، آنگاه اعتبار یا شغلشان را از دست خواهند داد، جا برایشان تنگ خواهد شد و سهمشان از ثروت عمومی جامعه کاهش خواهد یافت. غافل ازاینکه رشد جامعه و افزایش ثروت در گرو حضور فعال افراد با اندیشه های برتر و با تخصص بیشتر است. حضور اندیشه های برتر و افراد با تخصص بیشتر ارزش افزوده بیشتری ایجاد می کند و در نهایت ثروت را در جامعه افزایش می دهد.

اگر این رفتار کشاورزی، همانند وضع کنونی در جامعه ما نکوهیده نباشد، علامت آنست که جامعه نسبت به توسعه حساس نشده است.

راکد بودن و عدم درک رشد

در جامعه سنتی کشاورزی، با جمعیت نسبتا ثابت، حجم تولیدات نسبتا ثابت است، در حدی که رفاه مطلوب به دست آمده است و رشد معنی ندارد. جامعه راکد نیست اما آهنگ رشد صفر است. یک کارگاه پارچه بافی که نوع خاصی پارچه و در حد مشخصی تولید می کند، سال ها بلکه قرن هاست که به همان سبک اداره می شود، نه تغییری در کیفیت رخ میدهد نه در کمیت. نهادها و بخش های جامعه سنتی عموما به همین سبک اداره می شود ولی در جامعه صنعتی همه چیز در حال رشد است. صنعتی که رشد کمی یا کیفی نکند نابود می شود. در جامعه سنتی تنها زور دولت ها یا مدیریت بیمار یک جامعه است که می تواند این گونه نهادها را تا مدتی زنده نگه دارد.

 در میان مدیران ما کمتر موردی دیده شده است که متوجه اهمیت رشد در موسسه خود باشد. به همین دلیل است که غالب مدیران ما اصلا متوجه لزوم یادگیری روش های نوین مدیریتی نمی شوند.

ریاست به جای مدیریت

در جامعه نوین مدیر موفق کسی است که می تواند مجموعه ای از انسان ها را در یک موسسه به گونه ای به حرکت درآورد تا بیشترین بازده را در جهت اهداف آن موسسه به دست آورد. چنین مدیری حکم نمی کند، بلکه از تمام خصلت های انسانی کارمندانش و نیز توانایی های ابزاری که در اختیار دارد بیشترین استفاده را می کند. خود را داناتر نمی داند، اما شاید تواناتر در اداره موسسه. می داند کی و چگونه از اطلاعات و توانایی های کارمندانش استفاده کند. کارکنانش را سرکوب نمی کند، بلکه آنها را درمی یابد و رشد می دهد.

متاسفانه مدیران ما اکثرا رییس هستند و دستور بده. اینکه می گویند میز ریاست افراد را می گیرد به علت همین نکته ساده است. کسی که حکم مدیریت یا ریاست موسسه ای را می گیرد به علت روش رایج در جامعه خود را حاکم آن موسسه می داند. چگونه چنین کسی می تواند نصیحت یک کارمند عالی رتبه، چه رسد به یک نگهبان را بپذیرد؟ این یکی از وجوهی است که بسیاری از برنامه های توسعه از بالا، یعنی توسعه دولت مدار را با شکست مواجه می کند.

دانش اندوزی به عنوان علم

ماهیت علم جدید وچگونگی رشد آن و نیز مدیریت علم و تحقیق برای ما ناشناخته است. تصور قدیم از علم در جامعه رو به صنعتی شدن ما حاکم است: عالم تر کسی است که دانش بیشتری داشته باشد. از روش های جدید علمی بی خبریم؛ از دینامیسم رشد آن بی خبریم، از نقش آنها در برداشت های اجتماعی و نیز در اداره جامعه بی خبریم.

 از طرف دیگر ، جامعه با علم، متناظر با جامعه باسواد، به معنی داشتن یک مرکز تحقیقاتی در عالی ترین سطح یا یک دانشگاه با کیفیت عالی نیست. متاسفانه در جامعه ما حتی برنده شدن جوانانمان در المپیادهای علمی به معنی با علم شدن جامعه و رقابت با کشورهای پیشرفته به حساب آمده است، که این ناشی از علمی فکر نکردن جامعه ماست. آمار را نمی شناسیم. از قوانین آماری بی اطلاعیم. چون آمار و قوانین در جامعه سنتی مصداق نداشته است.

کشف علم ، کسب علم

ما هنوز در عرف جامعه مان علم را کسب کردنی می دانیم. این تصور ریشه در هر چه داشته باشد، علاوه بر منافع مشهوری که دارد، ضررهای بی شماری هم برای توسعه علمی کشورمان به دنبال دارد. این حسن فرهنگی مردمان ماست که علم دوستند و هنوز به دنبال علم رفتن را یک ارزش می دانند. اما تصور عموم این است که علم در جایی وجود دارد و باید رفت آن را به دست آورد.
علم به معنی مدرن آن نه تنها روش تفکر را عوض کرده است بلکه روش پیشبرد علم را نیز اساسا تغییر داده است. اطلاع یافتن از محتوای همه کتاب ها یا مقاله هایی که در یک زمینه در طول یک سال منتشر می شود روش خاصی می طلبد که در فرهنگ ما بی سابقه است. کتابخوانی در جامعه ما، دست کم درآن بخش که فرهنگ را ارزش می داند، مترادف با عالم شدن تلقی می گردد، اما کسی توجه نمی کند که اصلا مگر ممکن است بتوان تمام تمام کتاب ها در یک زمینه علمی را خواند، چه رسد به درک مقاله های تحقیقاتی؟ پس آنهایی که بر علم روز سوارند و علم تولید می کنند چگونه موجوداتی هستند؟

عقده پیشرفت

تبختر تاریخی به ما اجازه نمی دهد بپذیریم که کشوری عقب مانده هستیم. از طرف دیگر بهت حاصل از برخورد ما با پیشرفت های کشورهای صنعتی از صد و پنجاه سال پیش تا کنون ضربه سنگینی به پیکره جامعه ما زده است. این است که هر وقت بتوانیم درد خود را با خیال پردازی تسکین می دهیم. بسیاری از مسئولان کشور ما ترجیح می دهند کذبی پخش شود که مردم را آرامش دهد و دردهای ناشی از عقده پیشرفت را تسکین دهد. معمولا استدلال این است که نباید امید را از مردم گرفت. غافل از اینکه امید کاذب بسیار زیان آورتر است و تسکین دردهای اجتماعی با پخش کذب زیانی بیش از مواد مخدر دارد.
جامعه هیچ گاه از این طریق به پیچیدگی های راه پیشرفت دست نخواهد یافت. گسترش شیادی های علمی در دوران اخیر در کشورمان، و نیز مدرک گرایی افراطی، ناشی از عقده پیشرفت یا عقده حقارت در مقابل کشورهای پیشرفته است.

کارشناسی علمی، تصمیم سیاسی

اقتصاد دنیای پیچیده جدید داشتن بینش و خرد علمی در تمام جنبه های زندگی است. مدیران جامعه برای تصمیم گیری های خود احتیاج به داده ها و تحلیل های علمی دارند. تقسیم وظایف در دنیای پیچیده امروز نیز همین را اقتضا می کند. فرض این است که علم از دخالت ارزش ها و بینشها مصون است، اما سیاست نه. سیاستمدار بر مبنای ارزش های اجتماعی و بینش های سیاسی تصمیم می گیرد. اما هر تصمیم سیاسی مبتنی بر اطلاعات و تحلیل هایی است که مستقل از ارزش های سیاسی به دست آمده است، چه در غیر این صورت دانشمند و تحلیلگر نقش سیاستمدار را بر عهده می گیرد که طبیعتا نتایج علمی یا تحلیل هایی که از این طریق به دست می آید فاقد ارزش علمی است و اگر مبنای تصمیم های سیاسی قرار بگیرد به سیاست های اشتباه می انجامد.
ما متاسفانه اجازه می دهیم که تحلیلگران جامعه در تحلیل ها و برداشت های علمی خود اعمال سیاست بکنند. مثلا در جمع آوری اطلاعات، فیلترهای سیاسی به کار می رود یا استنتاج ها بر مبنای فرض های سیاسی انجام می پذیرد. اما سیاستمدار ما این برداشت ها را علمی می انگارد و می خواهد بر مبنای این اطلاعات نا صحیح تصمیم سیاسی بگیرد.در اینجا وظیفه سیاستمداران این است که به خاطر منافع خود اجازه ندهند دانشمندان و تحلیلگران نقش سیاستمدار را هم بازی کنند. این سیاست زدگی باعث ضررهای اجتماعی بسیاری برای ما شده است. در سیاست و علم سیاست باید متوجه باشیم که کارشناسی علمی و تصمیم سیاسی را با یکدیگر نیامیزیم.

  .....................

توسعه نیافتگی و صنعت

در طی ده ها سالی که از شروع احداث کارگاههای صنعتی در کشور می گذرد ، وجود سیاست های حمایتی دولتی مدیران و صاحبان واحدهای این بخش را از استفاده نیروی کار متخصص بی نیاز کرده است. چه اینکه فرآیندهای تولیدی وماشین آلات عمدتا وارداتی بوده و با نرخ های ارز ارزان قیمت خریداری شده اند.طی سال های بعد از 1368 ، به تدریج صنایع سرمایه ای داخلی مورد توجه قرار گرفته است ،لیکن  سالها حمایت گمرکی و ارز ارزان قیمت برای واردات سبب شده است که در بسیاری موارد نیاز به نوآوری و بهبود فرآیندهای تولیدی در داخل واحدهای بخش صنعت محسوس نباشد. چرا که ، عمدتا بخش صنعت در امور طراحی و بهبود فن آوری و نوآوری نیازمند نیروهای تخصصی است و به کار گیری ماشین آلات وارداتی چندان نیازی به نیروی تخصصی ندارد.
حتی ضرورت نگهداری و تعمیرات سازمان یافته نیز به همان دلیل پائین بودن نسبی قیمت کالاهای سرمایه ای مورد بی توجهی بوده است. توجه به طراحی ، نوآوری فنی ، بهبود تکنولوژی و حتی تعمیر و نگهداری منظم نیز در شرایط رقابتی مورد توجه مدیران بخش صنعت قرار می گیرد . طی سالهای متمادی ، پیگیری سیاست تزریق منابع ارزی و ریالی ارزان قیمت به بخش صنعت و اعمال سیاست های حمایتی که بار فعالیت و نوآوری و کاهش هزینه را از دوش صنعت برداشته و به دوش مصرف کنندگان داخلی و درآمد ارز حاصل از نفت منتقل کرده است ، توجه به نیروی انسانی تخصصی را از اولویت های مدیران صنعت حذف نموده و به همین دلیل نیزدرصد نیروی تخصصی شاغل در بخش صنعت در سطح ناچیز موجود باقیمانده است.

 هر چه بخش صنعت از تمرکز ( قدرت انحصاری ) بیشتری برخوردار باشد ،کمتر نیازمند ایجاد ارتباط مابین پرداختی به نیروی کار با کارآیی نیروی کار است. به زبان دیگر پرداختی ها به نوعی تقسیم رانت حاصل از انحصار بوده و از این محل ،کارگاه های بزرگ سهمی از رانت را به نیروی کار خود نیز تخصیص می دهند.

  با توجه به موارد مزبور ، این نکته قابل توجه است که واحدهای صنعتی کشور هر چه بیشتر مورد حمایت های رانت زا قرار گرفته‌اند ، انگیزه کمتری برای بهبود کیفیت نیروی کار داشته اند.چون تعداد نیروی کار قدرت چانه زنی سیاسی را افزایش می دهد،انگیزه های سیاسی و مانند آن سبب می شود که به تعداد کارکنان خود بیافزایند. این امر نیز اگر قرار باشد به کم هزینه ترین راه انجام شود به افزایش تعداد کارکنان غیر دولتی و کم سواد عملی است.به همین جهت ، دلیل منطقی برای کارگاههای صنعتی وجود داشته است تا ترکیب نیروی انسانی خود را به نفع کارگران غیر تولیدی و کارگران بی سواد و در نتیجه کارگرانی با سطح دستمزد کم که قابل استخدام شدن هستند ،تغییر دهند. این امر خود سبب می شود که بخش صنعت از نیروی کار لازم جهت بازسازی و بازآفرینی در شرایطی که جهانی شدن این امر را  اجتناب نا پذیر کرده است ، باز بماند.


 نوشته شده توسط نجمه صیدمحمدخانی در یکشنبه 86/12/19 و ساعت 1:48 عصر | نظرات دیگران()

 فرهنگ

حضرت امام خمینی(قدس ره) با استناد به تعالیم عالیه اسلام، فرهنگ را اساس جامعه می داند و ضمن پذیرش نیازهای مادی و اقتصادی به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان، نقش فرهنگ را تعیین کننده و امور دیگر را تابعی از آن می داند:
«بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه از بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ غرب باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند، و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد.»

 ایشان در تمامی سخنرانیها و آثارشان نوعی جهت گیری آگاهانه در راستای تبیین و توضیح مسائل فرهنگی، مشهود است. ایشان غربزدگی، استعمارفرهنگی، جهل فرهنگی و بسیاری از آفات فرهنگی دیگر را از موانع اصلی دستیابی به الگوی جامع توسعه

می دانند:         

«فرهنگ مسموم استعمار، تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامی رخنه کرده و فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بیگانگان و مستعمرین در می آورد و هر روز با نغمه تازه، با اسامی فریبنده، جوانان ما را منحرف می کند.»

«عمده این است که فرهنگ یک فرهنگ بشود. یک فرهنگی از آن غربزدگی بیرون بیاید.»

توطئه ها و تهاجمات فرهنگی از دیگر موضوعاتی است که حضرت امام خمینی(قدس سره) از آن به عنوان مانع توسعه و اساس عقب ماندگی جامعه یادمی کنند:

«تردیدی نیست که جهانخواران، برای به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند.»

«و یک باب هم این فسادهایی است که پیش آورده اند، 

این هم یک مسئله ای نیست که خیال شود از باب اتفاق حاصل شده، تمام این مراکزی که برای فحشاء و خوش گذرانی درست کرده اند همین طوری درست نشده است، در مجلاتشان در رسانه های گروهی، چه سمعی و چه

بصری، تبلیغات کردند و کلاً در خدمت اینها بودند. رادیو

و تلویزیونشان مشغول بود که این جوان ها را از بازار،

از بیابان که مشغولخدمت بودند، از ادارات، به آن مراکز فساد بکشانند،از دانشگاهی یک موجود فاسد درست کنند.»

 جهل فرهنگی و ناآگاهی از مواریث و سرمایه های

 فرهنگی، یکی دیگر از  موانع توسعه و توسعه فرهنگی

 در جامعه اسلامی است که

حضرت امام خمینی(قدس سره) فراوان به آن اشاره

نموده اند و از اندیشمندان ملل مختلف خواسته اند که مردم را نسبت به حفظ اصالتهای خود آگاه سازند:

«آن چیزی که وظیفه همه ما مسلمین است، وظیفه علمای اسلام است، وظیفه دانشمندان مسلمین است، وظیفه نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است، این است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان فرهنگ غنی داریم، فرهنگ ما طوری بوده است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آنها گرفتند از ما».

متأسفانه غیربومی بودن و بیگانگی عالمانعلوم اجتماعی و اقتصادی باعث گردیده که مفاهیم و ارزش های غیربومی

و بیگانه با نظام ارزشی کشورهای جهان سوم دراین جوامع اشاعه، تبلیغ و درنهایت تحمیل گردد. از این رو کشورهای جهان سوم علاوه بر مشکل توسعه نیافتگی، با مسئله جدیدتری به نام توسعه اندیشه ها و نظریه های غربی و استعماری توسعه مواجه هستند.

برای مقابله با این مشکل، حداقل دو راه را می توان پیشنهاد و دنبال کرد:

الف. اتخاذ رویکردی انتقادی به نظریه های توسعه

ب. ارائه و تبلیغ دیدگاه ها و اندیشه های متفکران مذهبی، ملی، مردمی و بومی. این راه حل در واقع تمهیدی است که می تواند تا حدی ناسازگاری ها و عناصر ناسره اندیشه های غیربومی و بیگانه را آشکار کند، و توطئه های فکری و فرهنگی را خنثی سازد.

این نظریه ها و دیدگاه ها در جامعه، خودآگاهی فرهنگی ایجاد کرده و بینش انتقادی آنان را بیشتر می سازد.

توسعه از دیدگاه امام خمینی(ره) دارای پنج ویژگی است:

1- جامعیت مفهوم توسعه به نحوی که کلیه ابعاد وجودی انسان را فرا می گیرد.

2- فرهنگ اساس توسعه است.

3- استقلال فرهنگی، عامل اصلی توسعه و وابستگی فرهنگی، عامل اصلی توسعه نیافتگی است.

4- فرهنگ اسلامی، اساس و هدف توسعه فرهنگی است.

5- تربیت و تعالی انسان، شرط توسعه و غایت آن است.


 نوشته شده توسط نجمه صیدمحمدخانی در یکشنبه 86/12/19 و ساعت 1:47 عصر | نظرات دیگران()
اکنون به استنباط مطالعاتم،‏به کاستی هایی که در نهادهای ارزشمند کشور ما وجود دارد و مانع پیشرفت جامعه می شوند،اشاره می کنم:

آموزش و پرورش

اگر آموزش را فرایندی پیچیده در جهت تغییر و بهبود رفتار فرد ونهایتاْ توسعه ی انسانی تلقی کنیم، باید با توجه به پیچیدگی های موجود در دنیای جدید، روش هایی نیز در نظر گرفته شود تا برنامه های آموزش و پرورش نتایج مطلوبی را به دنبال داشته باشد و در گستره ی جامعه ،آموزش و تربیت عمومی را تسهیل کند.
لذا پیش از هر تصمیم و سیاست گذاری باید اهمیت سه عامل عمده مدیریت علمی،اقتصاد آموزش و پرورش و برنامه ریزی را در تدوین و تکمیل آموزش و پرورش کار آمد مورد تأکید قرار داد و ایجاد عدالت اجتماعی ،افزایش در آمد ناخالص ملی و نهایتاْ توسعه ی انسانی همه جانبه را برای تحقق توسعه ای پایدار امکان پذیر کرد.
الف)در بخش مدیریت،اعم از اجرایی و آموزشی باید به ساختار مدیریت عقلانی توجه ویژه ای داشت و به تلفیق هر چه بیشتر مدیریت های سنتی کار آمد با مدیریت های علمی در حوزه ی مربوطه پرداخت.
در بخش مدیریت آموزش و پرورش می توان هر چه بیشتر از توانمندی های موجود و بالقوه که در فراگرد مدیریت آموزشی لحاظ نشده اند،بهره مند شد.
ب)در بخش اقتصادی باید به اقتصاد آموزش و پرورش توجه خاصی مبذول شود تا با سر مایه گذاری های مطمئن بتوان به نتایج قابل قبولی در عرصه ی آموزش و پرورش نایل شد.
مدیران و مسؤلان کشور باید به این باور برسند که آموزش کار آمد و صحیح در کشور،رکن اولیه تربیت نیروی انسانی کارآمد است،که برای این مهم باید به سرمایه راهبردی و دراز مدت اندیشید.


 

آموزش و پرورش مدرن:
الف- دانش‌آموز را نگه نمی‌دارد بلکه به جلو حرکت می‌دهد.
ب- مطلق نمی‌نگرد و آزاد اندیشی را جایگزین مطلق‌نگری و جزم‌اندیشی در تمام امور می‌نماید.
ج- ادعای جامعیت ندارد و به آسانی در برابر هر فکر و ایده جدید و دستاوردی نوین موضع نمی‌گیرد.
د- دانش‌آموز خود را فردی از جامعه می‌داند نه گسیخته از آن و جامعه‌ را متشکل از افراد در حال تکامل می‌پندارد که هر فرد باید به سهم خود در این رشد سهیم باشد.
هـ- تاریخ میهنش را با نگاهی عالمانه و نقادانه بازخوانی می‌کند و نسبت به چهره‌های تابناک سرزمین خود ادای احترام می‌کند. همچنین به ادبیات جاویدان آن دل می‌بندد.
و- برای حفظ و حراست آب و خاک خود دلاورانه می‌ایستد.
ز- همچنان که از کودکی آموخته است برای حفظ ایمان و آرمانش بر سه عنصر دانایی،آگاهی و توانایی تکیه می‌کند.

 زیر بنای توسعه کشور

 آموزش وپرورش هر ساله نیازمند انطباق و حرکت با نیازهاى جدید و الزامات نوین است ، چرا که مدارس در واقع کاکردی جز تامین منایع انسانی ندارند.
در رسیدن به منابع انسانی یکی از بهترین سرمایه گذاری ها آموزش است ، زیرا هدفِ آموزش آماده کردن کودک برای بعهده گرفتن مشاغل تخصصی در آینده و شرکت در نظام تقسیم کار است و مدرسه با آماده ساختن کودک حضور او را درجامعه و درک به موقع و هماهنگی ساختارها ، کارکردها و فرهنگِ جامعه میسر می سازد.

فرایند یادگرفتن دانش ، مهارت و آموزش، یکی از پایه‌های اساسی پیشرفت جامعه محسوب می شود و امروزه در دنیای معاصر، سیستم آموزشی ابزار و تکیه‌گاه تمامی ‌دولت‌های مدرن برای نیل به توسعه پایدار و همه جانبه می‌باشد.
ولی این موضوع هنوز در سیستم آموزش و پرورش ایران نتوانسته به احراز جایگاه واقعی خود در ادبیات سیاسی- اجتماعی و فرهنگ برنامه‌نویسی و بودجه‌ریزی دست یابد و بیشتر بخاطر اینکه یکی از مهمترین مراکز تبلیغات ایدئولوژیهای سیاسی دولتمردان محسوب می شود ، بیش از سایر نهادها دست خوش تغییرات شده و تا به امروز نتوانسته در حد مطلوب شیوه منظمی برای آموزش و ارزشیابی تنظیم کند.
آموزش وپرورش ایران هنوز وامدار یک سیستم قدیمى و کهنه براساس آموزه هاى تعلیم و تربیت قرن گذشته است. چنین روشى شاید در زمان خود کارآیى هاى خاص خود را داشت ، اما به تدریج بایستى جاى خود را به شرایط و الزامات جدید بسپارد.
سرمایه گذرای بر روی دانش آموزان می تواند توسعه را هر چه بیشتر در ایران شدت ببخشد،زیرا در کشوری مانند ایران به دلیل محدودیت های ناشی از کمبود نیروی انسانی ماهر ، این موضوع از نقش و اهمیت ویژه ای برخوردار می شود ، موضوعی که در بسیاری از کشورها همانند ژاپن و کره و مالزی نتیجه بخش بوده و مسیر توسعه کشورشان را فراهم نمود .

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط نجمه صیدمحمدخانی در یکشنبه 86/12/19 و ساعت 1:41 عصر | نظرات دیگران()

پژوهش در علوم توسعه،مانند علوم کاربردی دیگر نهایتاً کاربردی هستند،که با هدف یافتن راه حل برای معضلات بشر و بهبود زندگی مادی و معنوی وی صورت می گیرد.

در مرحله ی اول لازم است نگرش کلی پژوهش به نحوی منتظم، معین شود و چارچوب اصلی مراحل بعدی را تشکیل دهد.

اگر شناخت ما از جامعه ی عقب مانده و مسیری که باید تا تحقق توسعه بپیماید صحیح باشد،آنگاه راه حل مشکل عقب ماندگی نیز از این بحث استخراج می شود.

برنامه ریزی جامع ،به عنوان راه حلی مؤثر برای درمان توسعه نیافتگی بر استنباط کلی از تمام جنبه های عقب مانده استوار است؛به عبارت دیگر،از آنجا که توسعه نیافتگی را نمی توان به یک جنبه ،یا زیر مجموعه،از جامعه محدود دانست،درمان آن نیز باید تمام زیر مجموعه های اجتماعی را شامل شود.

باید تأکید کرد ،که تنها با برخورداری از ساختی هم ریشه با ممالک پیشرفته است،که جامعه ی عقب مانده می تواند به رقابت در سطح جهانی بپردازد،به عبارت دیگر،در این مبارزه باید از ابزاری یکسان استفاده نمود.


 نوشته شده توسط نجمه صیدمحمدخانی در یکشنبه 86/12/19 و ساعت 1:21 عصر | نظرات دیگران()

به نام خدا

 این وبلاگ در راستای پاسخ به سئوال پرسش مهر ریاست

 محترم جمهوری ،تهیه شده است.

موضوع انتخابی من پاسخ به سوال کلیدی ایشان در مورد

((موانع پیشرفت کشور))می باشد.

امید است،که اینگونه فعالیت ها گامی باشد به

 سوی پیشرفت جامعه ی اسلامی...

                                                                آمین

 

 نوشته شده توسط نجمه صیدمحمدخانی در چهارشنبه 86/12/15 و ساعت 3:3 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
راههای پیشنهادی
[عناوین آرشیوشده]

بالا

ایران را خواهیم ساخت...زیبا...آباد ...باافتخار

برو بالا بالا