فرهنگ
حضرت امام خمینی(قدس ره) با استناد به تعالیم عالیه اسلام، فرهنگ را اساس جامعه می داند و ضمن پذیرش نیازهای مادی و اقتصادی به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان، نقش فرهنگ را تعیین کننده و امور دیگر را تابعی از آن می داند:
«بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه از بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ غرب باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند، و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد.»
ایشان در تمامی سخنرانیها و آثارشان نوعی جهت گیری آگاهانه در راستای تبیین و توضیح مسائل فرهنگی، مشهود است. ایشان غربزدگی، استعمارفرهنگی، جهل فرهنگی و بسیاری از آفات فرهنگی دیگر را از موانع اصلی دستیابی به الگوی جامع توسعه
می دانند:
«فرهنگ مسموم استعمار، تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامی رخنه کرده و فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بیگانگان و مستعمرین در می آورد و هر روز با نغمه تازه، با اسامی فریبنده، جوانان ما را منحرف می کند.»
«عمده این است که فرهنگ یک فرهنگ بشود. یک فرهنگی از آن غربزدگی بیرون بیاید.»
توطئه ها و تهاجمات فرهنگی از دیگر موضوعاتی است که حضرت امام خمینی(قدس سره) از آن به عنوان مانع توسعه و اساس عقب ماندگی جامعه یادمی کنند:
«تردیدی نیست که جهانخواران، برای به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند.»
«و یک باب هم این فسادهایی است که پیش آورده اند،
این هم یک مسئله ای نیست که خیال شود از باب اتفاق حاصل شده، تمام این مراکزی که برای فحشاء و خوش گذرانی درست کرده اند همین طوری درست نشده است، در مجلاتشان در رسانه های گروهی، چه سمعی و چه
بصری، تبلیغات کردند و کلاً در خدمت اینها بودند. رادیو
و تلویزیونشان مشغول بود که این جوان ها را از بازار،
از بیابان که مشغولخدمت بودند، از ادارات، به آن مراکز فساد بکشانند،از دانشگاهی یک موجود فاسد درست کنند.»
جهل فرهنگی و ناآگاهی از مواریث و سرمایه های
فرهنگی، یکی دیگر از موانع توسعه و توسعه فرهنگی
در جامعه اسلامی است که
حضرت امام خمینی(قدس سره) فراوان به آن اشاره
نموده اند و از اندیشمندان ملل مختلف خواسته اند که مردم را نسبت به حفظ اصالتهای خود آگاه سازند:
«آن چیزی که وظیفه همه ما مسلمین است، وظیفه علمای اسلام است، وظیفه دانشمندان مسلمین است، وظیفه نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است، این است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان فرهنگ غنی داریم، فرهنگ ما طوری بوده است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آنها گرفتند از ما».
متأسفانه غیربومی بودن و بیگانگی عالمانعلوم اجتماعی و اقتصادی باعث گردیده که مفاهیم و ارزش های غیربومی
و بیگانه با نظام ارزشی کشورهای جهان سوم دراین جوامع اشاعه، تبلیغ و درنهایت تحمیل گردد. از این رو کشورهای جهان سوم علاوه بر مشکل توسعه نیافتگی، با مسئله جدیدتری به نام توسعه اندیشه ها و نظریه های غربی و استعماری توسعه مواجه هستند.
برای مقابله با این مشکل، حداقل دو راه را می توان پیشنهاد و دنبال کرد:
الف. اتخاذ رویکردی انتقادی به نظریه های توسعه
ب. ارائه و تبلیغ دیدگاه ها و اندیشه های متفکران مذهبی، ملی، مردمی و بومی. این راه حل در واقع تمهیدی است که می تواند تا حدی ناسازگاری ها و عناصر ناسره اندیشه های غیربومی و بیگانه را آشکار کند، و توطئه های فکری و فرهنگی را خنثی سازد.
این نظریه ها و دیدگاه ها در جامعه، خودآگاهی فرهنگی ایجاد کرده و بینش انتقادی آنان را بیشتر می سازد.
توسعه از دیدگاه امام خمینی(ره) دارای پنج ویژگی است:
1- جامعیت مفهوم توسعه به نحوی که کلیه ابعاد وجودی انسان را فرا می گیرد.
2- فرهنگ اساس توسعه است.
3- استقلال فرهنگی، عامل اصلی توسعه و وابستگی فرهنگی، عامل اصلی توسعه نیافتگی است.
4- فرهنگ اسلامی، اساس و هدف توسعه فرهنگی است.
5- تربیت و تعالی انسان، شرط توسعه و غایت آن است.
نوشته شده توسط نجمه صیدمحمدخانی در یکشنبه 86/12/19 و ساعت 1:47 عصر |
نظرات دیگران()